کد خبر: ۱۳۷۶۶
۲۳۱۳ بازدید
۱ دیدگاه (۱ تایید شده)

گپ و گفتی با شهرام محمودی پشت خط زن تیم ملی والیبال

۱۳۹۲/۵/۲۲
۱۲:۰۳

 

 

 

گپ و گفتی با شهرام محمودی پشت خط زن تیم ملی والیبال

در حال حاضر سه تیم ملی بزرگسالان خوب داریم/ کانون های والیبال دوباره راه اندازی شود/ رفاقت مهمترین رمز موفقیت والیبال

رجا نیوز : گروه ورزشی- مونا قائمی: شهرام محمودی را ابتدا در پرتو نام برادر بزرگش بهنام محمودی، از بازیکنان برجسته سابق تیم ملی می‌شناسیم، اما بازی‌های درخشان خود او و حضور مؤثرش در تیم ملی والیبال سبب شد اینک به عنوان یکی از پرآتیه‌ترین بازیکنان والیبال مطرح باشد. او که به دلیل آسیب‌دیدگی نتوانست در تمام بازی‌های لیگ جهانی حضور مستمر داشته باشد، هر گاه که در زمین حضور می‌یافت، قدرت و هوشمندی خود را به تمامی به نمایش می‌گذاشت.

ابتدا از خود و خانواده‌تان بگویید و از زمانی که والیبال را شروع کردید.

شهرام محمودی هستم و در 29 تیر ماه سال 67 در کرج به دنیا آمدم. اصالتاً ترک‌زبان و اهل میانه هستم و سه برادر و دو خواهر دارم. والیبال را هم با مینی‌والیبال و از ده سالگی تحت سرپرستی برادر بزرگم بهنام محمودی که مشغول شدن به والیبال را مدیون او هستم، شروع کردم.

در چه تیم‌هایی بازی کرده‌اید؟

در آیدانه چالدران، پیکان، پتروشیمی، آلومینیوم هرمزگان و نهایتاً هم کاله.

برای انتخاب باشگاه و امور دیگر با برادرتان مشورت می‌کنید؟

صد در صد. برادرم پس از آن که سه بار عمل جراحی زانو داشتند، ورزش ورزش حرفه‌ای را کنار گذاشتند و در دوره دکترای تربیت‌بدنی مشغول تحصیل شدند و در حال حاضر هم مربی تیم امیدهای کرج هستند، درحالی که چندین پیشنهاد خوب برای مربی‌گری در سوپرلیگ داشتند، اما ترجیح دادند از سطوح پایه به آموزش بپردازند. من همیشه در همه امور با ایشان مشورت می‌کنم.

شنیده بودیم علاقمندید در لیگ ایتالیا بازی کنید. پس از درخشش حیرت‌انگیز تیم ملی والیبال در لیگ جهانی هنوز هم چنین آرزویی دارید؟

آرزویم به حقیقت پیوست و خدا را شکر پیشنهادهایی هم داشتم، منتهی به علت یک‌سری از مشکلات خانوادگی نمی‌توانم به ایتالیا بروم.

الان از نظر مصدومیت در چه وضعی هستید؟

خوشبختانه خوبم و هیچ مشکلی ندارم. کتفم یک مصدومیت قدیمی داشت و کمرم هم آسیب دیده بود که الحمدلله با کمک پزشکان تیم مشکلم حل شده است و الان مشکلی ندارم و دارم با تمام قدرت تمرین می‌کنم.

شما علل موفقیت درخشان تیم ملی والیبال را چه می‌دانید؟

این موفقیت حاصل یک ماه و دو ماه نیست، بلکه حاصل یک برنامه‌ریزی طولانی‌مدت است و یک فرآیند پنج شش ساله و شاید هم بیشتر است که الان دارد جواب می‌دهد. شما در هیچ جای دنیا نمی‌توانید یک فرآیند یکی دو ساله را پیگیری کنید و نتیجه بگیرید. والیبال ما هم یک برنامه ده ساله داشت و الان فکر می‌کنم سال هفتم باشد که خدا را شکر به نتیجه رسیده است. من فکر نمی‌کنم هیچ ورزشی در هیچ جای دنیا با یک برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت به نتیجه برسد و علاوه بر برنامه‌ریزی، همت و تلاش فراوان می‌خواهد که الحمدلله بازیکنان ما این را دارند و با غیرت تیمی خود توانستند با تمام توان بجنگند.

یکی از عوامل موفقیت تیم ملی والیبال تیم بودن آن است. نظر شما چیست؟

واقعاً همین طور است. هر 18 بازیکنی که در اردو بودند حقیقتاً زحمت کشیدند. حتی بازیکنانی که به بازی نرسیدند و خط خوردند، در اردوهای تمرینی زحمت کشیدند و پا به پای بقیه زحمت کشیدند. این موفقیت حاصل زحمت من یا چند بازیکن نیست، بلکه حاصل زحمت همه بچه‌هاست.

دوستان شما معتقدند حتی نقش کوچک‌ترین عضو تدارکات را هم نباید نادیده گرفت.

صد در صد. تدارکات از جمله آقای پیش‌یاره، ماساژور تیم ما زحمات فراوانی کشیدند. ما مسافرت‌های طولانی داشتیم و وقتی می‌رسیدیم با این که آقای علی پیش‌یاره هم به اندازه خود ما خسته بودند، اما دو سه ساعت همه بچه‌های را ماساژ می‌دادند تا خستگی از تن بچه‌ها بیرون برود. مربی‌ها، بازیکنان، رئیس فدراسیون و... همه برای موفقیت تیم زحمت کشیدند و واقعاً مدیون و ممنون همه هستیم.

شما تا قبل از این که به دست آقای ولاسکو برسید، چندین و چند مربی را تجربه کرده‌اید. نقش آنها را در رسیدن به این موفقیت چقدر می‌بینید؟

صد در صد. اولین مربی‌ام که والیبال را از بچگی به من یاد دادند برادرم بودند.

و انصافاً چه بازی‌ای هم می‌کردند!

همین طور است. مربی‌های زیادی داشتم. بخواهم از مینی والیبال بگویم آقای علی بهرامی، آقای حبیب دهقان که در دوره مدرسه برایم زحمت کشیدند و از ایشان ممنون هستم. بعد که به تیم نوجوانان پیکان آمدم، آقای حسینی برای ما زحمات فراوانی کشیدند. بعد در رده نوجوانان و جوانان به آقای فرهاد اعرابی رسیدم و از آنجا به بعد زندگی‌ام به‌کلی عوض شد و مسیر پیشرفت و ترقی‌ام با کمک ایشان هموار شد و من بخش اعظم زندگی والیبالی‌ام را مدیون ایشان هستم، چون شانزده سال بیشتر نداشتم که مرا به تیم آیدانه چالدران بردند و در لیگ برتر کشور، مرا فیکس گذاشتند که بازی کنم.

چه جرئتی کرده‌اند!

من فکر نمی‌کنم نه در ایران که در دنیا کسی جزئت نمی‌کند چنین کاری بکند، اما ایشان این ریسک را به جان خودشان خریدند و اعتبار خودشان را زیر سئوال بردند و مرا با آن سن کم در تیم آیدانه چالدران گذاشتند که فیکس بازی کنم که اگر نتیجه نمی‌داد اعتبار چندین و چند ساله ایشان زیر سئوال می‌رفت. من هیچ وقت محبت ایشان را فراموش نمی‌کنم. از آن به بعد هم در انتخاب تیم‌ها همواره به من کمک کرده‌اند. یک سال در بندرعباس برای ایشان بازی و شاگردی ایشان را کردم و خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم و باز هم تکرار می‌کنم بخش اعظم موفقیت‌هایم را مدیون ایشان هستم.

در عملکرد شما یک نکته بسیار برجسته به چشم می‌خورد و آن این که روحیه تیمی و همکاری جمعی در شما بسیار بالاست و پشت سر هیچ ورزشی، حتی فوتبال هم حرف درشتی نمی‌زنید و در واقع هیچ کدامتان گرفتار حاشیه نمی‌شوید.

دقیقاً همین طور است. نباید فوتبال را با هیچ ورزش دیگری مقایسه کرد.

قصد من هم مقایسه نیست، چون فوتبال یک ورزش (Brand) بین‌المللی است و طرفداران زیادی دارد، اما این بار رعایت عدالت برای ورزش‌های دیگر منافاتی ندارد. آیا در زمانی که بازیکنان نوجوان والیبال ما به آن شکل در مسابقات جهانی زحمت می‌کشیدند و آن درخشش‌های چشمگیر را داشتند، جا نداشت که رسانه ملی ما که ابداً خصوصی نیست و متعلق به همه مردم است، به‌جای پخش بازی فوتبال مثلاً نوجوانان غنا و شیلی، بازی آنها را نشان بدهد، درحالی که به یک خبر کوتاه در اخبار ورزشی بسنده کرد.

این یک مبحث کلی است که امثال بنده خیلی نمی‌توانند راجع به آن اظهار نظر کنند. سیستم فوتبال با تمام ورزش‌های دیگر نه‌تنها در ایران که در کل دنیا فرق می‌کند. دستمزدهایی که بازیکنان فوتبال در کل دنیا می‌گیرند با دستمزدهای بازیکنان تمام رشته‌های ورزشی فرق می‌کند. طبیعتاً تفاوتی هست.

اما در همان کشورها هم از سایر ورزش‌ها غفلت نمی‌کنند.

صد در صد همین طور است. هر چند امکانات و دستمزدها در فوتبالشان فرق می‌کند، اما وقتی تیمی در سایر رشته‌های ورزشی به موفقیت می‌رسد، کل کشور از آن تیم حمایت می‌کنند و این طور نیست که فقط به فوتبال برسند.

البته این بار در مورد تیم ملی والیبال این اتفاق تقریباً افتاد، یعنی یک اجماع کلی برای حمایت از تیم بود.

همین طور است. به هر حال وضعیت فوتبال را با سایر ورزش‌ها نمی‌شود مقایسه کرد، اما در بحث حمایت باید رعایت عدالت شود. در همه ورزش‌ها اعم از کشتی، وزنه‌برداری، تکواندو، والیبال، تنیس روی میز و... هدف همه ورزشکاران این است که پرچم ایران را بالا ببرند و فرقی نمی‌کند انفرادی باشد یا گروهی. هدف همه ما این است که قله را فتح کنیم و پرچم ایران را بالاتر از همه پرچم‌ها به اهتزاز دربیاوریم، ولی الان در ایران متأسفانه مسئولین به ورزش‌های دیگر کم‌لطفی می‌کنند که خدا را شکر مخصوصاً با پیروزی‌هایی که تیم ملی والیبال به دست آورد، وضعیت دارد خیلی بهتر می‌شود و مثلاً از والیبال حمایت‌های ارزشمندی شد و نتیجه‌اش را هم مشاهده کردند. هر قدر از تیم‌های ورزشی در رشته‌های مختلف حمایت شود، نتیجه می‌گیریم، چون بچه‌های ایرانی فوق‌العاده بااستعداد هستند و اگر از آنها حمایت شود، می‌توانند در کوتاه‌ترین مدت ممکن کارهای بزرگی را انجام بدهند. خدا را شکر این خلاء دارد رفته رفته برطرف می‌شود و بچه‌ها در همه رشته‌ها ان‌شاءالله از حمایت‌های مسئولین برخوردار خواهند شد.

به نظر می‌رسد استعداد و پتانسیل والیبال در میان نوجوانان و جوانان ایران بسیار بالاست. والیبال در سال‌های قبل از انقلاب هم یکی از سه تیم برتر آسیا بود. به اعتقاد برخی از پیشکسوتان، والیبال به‌خوبی پتانسیل تبدیل شدن به بازی ملی ایران را دارد. نظر شما چیست؟

من قبول دارم که ما در والیبال پشتوانه خوبی داریم. ما در حال حاضر تقریباً سه تیم ملی بزرگسالان خوب داریم. ایتالیا، کوبا و تیم‌های دیگر دوازده بازیکن دارند و چند دوره است که دارند با همان‌ها بازی می‌کنند و واقعاً بازیکنی ندارند که بتوانند جای اینها بگذارند.

بازیکن رزرو شما به اندازه بازیکن فیکستان عالی بازی می‌کند.

آنها واقعاً استعدادهایی مثل بچه‌های ایران ندارند. اگر دوباره کانون‌های والیبال را راه بیندازیم و پایه‌ریزی درستی داشته باشیم و اگر همین طور خوب ادامه بدهیم، خیلی بهتر از این هم خواهیم شد. من واقعاً خوش‌بین هستم که با توجه به توان و پتانسیلی که داریم، والیبال ما جزو سه تیم اول دنیا باشد.

مدارس والیبال چه شدند؟

خود من در آموزش و پرورش رشد کردم و از مدارس والیبال شروع نکردم. ما یک‌سری کانون برای نونهالان و نوجوانان داشتیم که بازیکنان را استعدادیابی می‌کردند و کسانی را که از نظر فیزیکی شرایط مناسبی داشتند، می‌آوردند و به آنها سالن و امکانات می‌دادند، ولی متأسفانه بعد از رفتن آقای ایوان بوگانیکوف این کانون‌ها تعطیل شده‌اند.

حالا ان‌شاءالله با این درخشش تیم ملی والیبال دو باره راه می‌افتد.

ان‌شاءالله! اگر این کانون‌ها بازگشایی شوند خیلی می‌توانند کمک کنند. بعد از آن بازی‌های آموزش و پرورش است که نه‌تنها به والیبال بلکه به تمام ورزش‌های ما می‌تواند کمک کند. اگر ما ورزش را در آموزش و پرورش توسعه بدهیم، بسیاری از استعدادهایی که الان کشف نشده‌اند، کشف می‌شوند.

سطح لیگ والیبال ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نسبت به قدیم خیلی خوب شده است. فعلاً نمی‌شود لیگ ایران را با لیگ روسیه، ایتالیا و لهستان مقایسه کرد. حتی لیگ ترکیه هم از لیگ ما بهتر است، اما فکر می‌کنم در حال حاضر جزو ده لیگ اول دنیا هستیم، ولی نسبت به ده سال پیش خیلی پیشرفت کرده‌ایم. پارسال ملاحظه کردید که در لیگ ما تا لحظه آخر معلوم نبود چه تیمی برنده می‌شود. ما بازی اول فینال را سه هیچ باختیم و بازی دوم را بردیم. هیچ کس فکرش را نمی‌کرد و قهرمان شدیم. این نشان می‌دهد که خدا را شکر والیبال ما پویا شده است و بازیکنان زیادی داریم. لیگ تقریباً خوبی داریم و بسیار بهتر از این هم می‌تواند بشود. متأسفانه مشکلات ارزی یک مقدار باعث شد که نتوانیم بازیکنان بزرگ دنیا را بیاوریم.

به نظر من حالا دیگر شما را باید تیم‌های دنیا ببرند.

صد در صد. بازیکنان ما از لیگ‌های مهم دنیا پیشنهاد دارند، منتهی خیلی از بچه‌ها به خانواده‌هایشان وابستگی دارند و نمی‌توانند تنها زندگی کنند. خلق و خوی ایرانی را هیچ کشوری در دنیا ندارد. در کشورهای دیگر اغلب مردم مثل ماشین زندگی می‌کنند، ولی برای ایرانی‌ها دوری از خانواده سخت است.

ما هم یک جاهایی ماشینی شده‌ایم. یک سئوال طنزآلود بپرسم؟ چرا شما به همدیگر حسودی نمی‌کنید؟

[می‌خندد] برای چه باید حسودی کنیم؟

برای همان چیزهایی که بقیه حسودی می‌کنند.

دلایل موفقیت ما هم همین است.

از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ چگونه مدیریت شده‌اید که وقتی مثلاً شما جای آقای غفور را می‌گیرید یا بالعکس، نه‌تنها اتفاق بدی نمی‌افتد که از موفقیت همدیگر خوشحال هم می‌شوید. همین وضعیت در مورد دیگران هم صدق می‌کند.

عرض کردم رفاقتی که بین بچه‌ها هست، مهم‌ترین رمز موفقیت تیم والیبال است. این رفاقت‌ها و صمیمیت‌ها از خود مجموعه فدراسیون شروع می‌شود و تا سطوح پایین تسری می‌یابد. وقتی می‌گویم هم ما یک تیم هستیم، یعنی از بالاترین مقام مسئول تا پایین‌ترین رده‌های تدارکاتی دقیقاً مثل یک تیم عمل می‌کنند. ما حتی کارمندان فدراسیون والیبال را هم جزو تیم خودمان حساب می‌کنیم. رفاقت بچه‌ها واقعاً بسیار عمیق و صمیمی است و همگی فقط به هدفمان که پیروزی ایران است فکر می‌کنیم و اصلاً مهم نیست که من بازی کنم یا امیر غفور یا سعید معروف یا مهدی مهدوی و... تنها چیزی که مهم است این است که تیم نتیجه بگیرد.

ممنون از وقتی که به ما دادید. امیدوارم درخشش‌های بیشتری برای تیم ملی والیبال در پیش باشد و مخصوصاً این همدلی، هماهنگی و وقاری که در تیم والیبال هست، قربانی بعضی از حاشیه‌هایی که سایر ورزش‌ها شدند، نشود و این تیم همواره همین طور متین، استوار و شیک پیش برود و کلاس و وقار این ورزش همچنان حفظ شود.

ممنون از وقتی که در اختیار من قرار دادید.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۵/۶/۱۸ ۱۳:۳۵

سلام سالاری اقای محمودی.ازهمه تیم ایران شمارا بیشتر دوست دارم.امیدوارم موفق تر هم شوید.

اخبار روز